کترینگ مسچی به خانواده و همراهانش، جشن مهرگان، این جشن بزرگ و باستانی رو تبریک میگه و از خداوند مهربان میخواد که هر چی در دلتون دارین، هنوز به زبان نیامده، خدا برآورده کنه. آمین.
اگر مایل بودین میتونین دربارۀ کلمۀ مهر و جشن مهرگان مطالبی که آماده کردیم، بخونین و بیش از پیش به فرهنگ و تاریخ و ادبیات و درواقع به هویتمون افتخار کنیم.
به نام خداوند جان و خرد/ کز این برتر اندیشه بر نگذرد
خداوند نام و خداوند جای/ خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر/ فروزندۀ ماه و ناهید مهر
مهر (میترا)
مهر (میترا)، نام یکی از بزرگترین و کهنترین ایزدان آریایی است. در گاهشماری ایران باستان روز شانزدهم هر ماه (مهر روز) و همچنین نام هفتمین ماه سال (مهر ماه) به این ایزد کهن آریایی منسوب است. در ایران باستان در روز شانزدهم مهر ماه جشنی به نام «جشنِ مهرگان» در بزرگداشت این ایزد برگزار میشده است.
ایزد مهر (میترا) در تاریخ معنوی ایران، هندوستان و آسیای کوچک (صغیر) پیشینهای بسیار کهن دارد؛ نام او در اوستا و سنگنوشتههای شاهان هخامنشی به ریخت «میثر»، در پهلوی «میتر»، در سانسکریت «میترا»، در زبان رومی «میتراس» و در زبان پارسی امروزی «مهر» یا «میترا» میباشد.
مهر در روزگاران پیش از زرتشت، یکی از بزرگترین خدایان بود. زرتشت در اصطلاحات دینی خود ایزد مهر و بسیاری دیگر از خدایان کهن آریایی را نادیده گرفت و کوشش کرد تا چند خداپرستی را به یکتاپرستی و پرستش اهورامزدا بدل کند. با آن که زرتشت ایزد مهر را از مقام خدایی فروکشید، اما سنت دیرین نیرومند، در روزگاران پس از زرتشت، ایزد مهر را چون فرشتهای در خدمت اهورامزدا گماشت و آن را آفریدۀ اهورامزدا کرد و از آن پس ایزد مهر به عنوان یک ایزد درجۀ دوم رنگ و لعابی زرتشتی پیدا کرد.
در گاتها، کهنترین بخش اوستا که سرودهای نیایشی منسوب به خودِ زرتشت هستند، واژۀ مهر «میثر» تنها یک بار به معنی عهد و پیمان به کار رفته است اما در سایر بخشهای اوستا، مهر ایزدِ راستی، دلیری، فروغ و روشنایی، عهد و پیمان میباشد. در بخشی از اوستا به نام مهر یشت که در وصف و ستایشِ اوست هم مهرِ قدیم با همۀ قدرتِ آن و هم مهر زرتشتی که فرشتۀ عهد و پیمان و فروغ است، هر دو پیداست.
مهر در سانسکریت به معنای دوست است. در زبان پارسی امروزی مهر به معنای خورشید، عهد و پیمان، دلبستگی و محبت میباشد.
برای واژۀ مهر، پژوهشگران معانی گوناگونی را آوردهاند. برخی آن را با واژۀ برابر سانسکریت یکی دانستهاند و دوست معنی کردهاند و بعضی دیگر آن را با خورشید یکی دانستهاند و آن را خدای خورشید پنداشتهاند. اما بیشترِ پژوهشگرانِ ایرانی در معنیِ «پیمان» اصرار میورزند و آن را تقریبا پذیرفتهاند.
دهخدا برای واژۀ مهر معانی زیر را در کتابش آورده: »عشق، محبت، حب، دوستی، وداد، ود، عطوفت، عهد، پیمان و خورشید». دارمستر واژۀ مهر را به معنی «دوستی و محبت» میداند و یوستی میگوید: «مهر واسطۀ بین فروغ محدث و فروغ ازلی است به عبارت دیگر واسطۀ بین آفریدگار و آفریدگان است.».
مسعود سعد در بیتی، بیشترِ این معنیها را جمع کرده است:
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان/ مهر بفزا ای نگارِ مهرچهرِ مهربان
هیچ یک از این معنیها مخالف یکدیگر نیستند و معنیِ اصلیِ واژه یعنی معنیِ ریشهایِ آن «پیوستن و واسطه بودن» است. در بخشی دیگر از اوستا به نام وندیداد نیز این واژه به معنیِ «پیمان» به کار رفته است.
مهر گیاه که از گیاهانِ اسطورهای ایران کهن است و شبیه دو انسانِ به هم پیچیده است، در نظر اول نام مهر را به یاد میآورد و از روزگاران باستان آتشکدۀ خرداد مهر به نام این ایزد موسوم بوده است:
چه آذرگشسب و چه خرداد مهر/ فروزان چو ناهید و بهرام و مهر
(فردوسی)
مهر در ادبیات پارسی به ندرت به عنوان ایزد عهد و پیمان به کار رفته است و به فراوانی به معنیِ محبت، دوستی، خورشید و آفتاب که اتفاقا با بنیادهای کهن آن بیارتباط نیست، مطرح است.
گذشته از این، وجود ترکیبها و واژهها و نامهای گوناگونی که با واژۀ مهر مثل مهرداد، مهربندگشای، میترات و … ساخته شده است، اهمیتِ این واژه و سابقههای تاریخی آن را در زبان پارسی امروزی نشان میدهد.
امیدواریم مطالبی که خوندین رو دوست داشته باشین. برای مطالعۀ بیشتر میتونین به منابع زیر رجوع کنین:
– جهان فروری؛ دکتر بهرام فره وشی؛ انتشارات دانشگاه تهران.
– فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی؛ دکتر محمدجعفر یاحقی.
– دانشنامۀ مزدیسنا؛ دکتر جهانگیر اوشیدری.
– فرهنگ ایران باستان؛ ابراهیم پورداوود.