کترینگ مسچی به خانواده و همراهانش، جشن مهرگان، این جشن بزرگ و باستانی رو تبریک میگه و از خداوند مهربان میخواد که هر چی در دلتون دارین، هنوز به زبان نیامده، خدا برآورده کنه. آمین.
اگر مایل بودین میتونین دربارۀ کلمۀ مهر و جشن مهرگان مطالبی که آماده کردیم، بخونین و بیش از پیش به فرهنگ و تاریخ و ادبیات و درواقع به هویتمون افتخار کنیم.
به نام خداوند جان و خرد/ کز این برتر اندیشه بر نگذرد
خداوند نام و خداوند جای/ خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر/ فروزندۀ ماه و ناهید مهر
جشن مهرگان
جشن مهرگان، یکی از قدیمیترین آیین زرتشتیان و ایرانیان باستان هست که مهرگان یا جشن مهر به دلیل اعتدال پاییزی و در روزهای آغازین فصل پاییز برگزار میشه و این جشن همان زمان برابری شب و روز یا اعتدال پاییزیه. جشن مهرگان تا به امروز همچنان در ایران برگزار میشه. به ویژه در جاهایی از کشور عزیزمون ایران که کشاورزی میکنن به نوعی بعد از برداشت محصول و به عنوان یه جشنوارۀ سنتی برداشت پاییزه برگزار میشه و در گذشته، به مدت 4 تا 6 روز، مردم مهمانیهای بزرگ برپا میكردند و مهرگان را میشه آیین شکرگزاری به درگاه خداوندِ زرتشتیان یعنی اهورامزدا، برای ارزانی این همه نعمت به انسانها دونست.
این مراسم جزو معدود جشنهای پیش از اسلامِ که هنوز هم برگزار می شه و دومین جشن مهم ایرانی پس از نوروز هست. قدمت این جشن باستان به بیش از 4000 سال میرسد. برخی از محققان معتقدن که مهرگان را باید در آغاز ماه مهر مانند نوروز در اول ماه جشن گرفت. اما همون طور که گفتیم، جشن مهرگان، یه جشنوارۀ باستانی زرتشتی و ایرانیه که در پاییز و در تقویم فارسی، شانزدهمین روز مهر ماه. این جشن به خدای مهر (میترا) در ایران باستان اختصاص داره و همون طور که در معنی و ریشۀ این کلمه اشاره کردیم، از میترا به عنوان خدای خورشید، دوستی، عشق و علاقه در کتابها یاد شده و وقت مناسبی براي تحكيم دوستیها، محبتها و عواطف انسانیه که بتونن به دوستی و مهر ورزیدن به همدیگه ادامه بدن.
آیین، آداب و رسوم جشن مهرگان
این جشن هم مثل سایر جشنهای ایرانی آداب و رسوم خاص خودش رو داره. با توجه به متون قدیمی و نوشتههای دانشمندان و شاعران قدیمی مانند: فردوسی، بیرونی، جهانگیری، اسدیِ توسی، فیثاغورث، رودکی، فرخی، منوچهری، سعد سلمان جشن مهرگان این طوری توصیف شده:
«در ایران باستان مردم این جشن رو چندین روز با شادمانی و سرور برگزار میکردن، به نظافت خونههای خود میپرداختن و جلوی در خونهشونو آبپاشی و جارو میکردن. مردم لباسهایی به رنگ ارغوانی و یا طیفهای رنگی اون استفاده میکردن. خواندن سرود، شعر، دکلمه و نواختن موسیقی هم از جمله کارهایی بود که انجام میدادن. یکی از آیینهای این مراسم شادباش هست که در قدیم مردم اونو با بویی خوش در پارچهای زیبا میپیچیدن و به همدیگه هدیه میدادن، همانند عیدی دادن در عید نوروز باستان.
پس از تموم شدنِ خوراکیها، نان و نوشیدنی، مردم به موسیقی و پایکوبیهای گروهی میپرداختن. آتشدانی خوشبو مثل اسپند و زعفران و عنبر را دود میکردن و در برابر آتش شاخۀ گیاهانی چون هوم که باعث خروشان شدن آتش میشد را در دست میگرفتن. در پایان مراسم هم، دور شعلههای فروزان آتش جمع میشدن و دستان همو میگرفتن و دستهجمعی پیمانهای گذشته را با یکدیگر تجدید میکردن و سرود و دعا میخوندن.
سفرۀ جشن مهرگان
در جشن مهرگان هم، مثل سفرۀ هفت سین نوروز، سفرۀ مهرگانی یا خوان مهرگانی به رنگ ارغوانی دور آتشدان پهن میشد که در اون سفره انواع میوهها، شیرینی و خوراکیها، شربتی از عصارۀ هوم یا هَئومَه که (با شیر رقیق میشد) و نان مخصوص، همین طور میوههایی مثل انار، سیب، ترنج، به، سنجد، انگور سفید، ازگیل و خرمالو. قرار میدادن. مثل نوروز آجیل نیز نقش ویژهای در سفره جشن مهرگان داره که شامل هفت خشکبار هست: «مغز گردو، بادام، پسته، فندق، تخمه، توت خشک، انجیر خشک و نخودچی».
در سفره کاسهای پر از گلاب، آب، سرکه، برگ آویشن، گلهای بنفشه و نازبو یا ریحان، سرمهدان، آیینه، اسفند و عود و همچنین گل همیشه شکفته که دور و برشو با شاخههایی از سرو، گیاهِ مورد و گز میگرفت، تزیین میکردن.
یکی دیگه از خوردنیهای این سفره، آش هفت غله بود که از ترکیب گندم، برنج، جو، نخود، عدس، ماش و ارزن درست میشه.
موسیقی جشن مهرگان
در دوران گذشته برای جشن بزرگ و با شکوه مهرگان، موسیقی ویژهای وجود داشت که الان ازش آگاهی چندانی نداریم. ولی در اشعار زیادی از مهرگان یاد شده، به عنوان مثال خلف تبریزی در برهان قاطع از یکی از مقامها و لحنهای موسیقی سنتی ایران با نام “موسیقی مهرگانی” یاد میکند. همچنین نظامی گنجوی در منظومۀ خسرو و شیرین، نام بیست و یکمین لحن از سی لحن نامبردار شده رو “مهرگانی” نوشته.
بهرام فره وشی (زبانشناس معاصر ایرانی و متخصص فرهنگ و زبانهای ایران باستان)، از برگزاری مهرگان به عنوان جشنی خانوادگی، در بین زرتشتیان یزد و کرمان یاد میکنه. همچنین در برخی از روستاهای زرتشتی نشین یزد، برای ایزدِ مهر، آیین قربانی کردن گوسفند برقرار بود و رسم قربانی انقدر اهميت داشت كه خانوادههای فقير، در مهرگان، در صورت عدم توانايی مالی، مرغی را قربانی میكردن ولی در حال حاضر آیین قربانی كردن در جشن مهرگان منسوخ شده.
تا چند سال پیش هم، زرتشتیان کرمان در این روز به یاد مردگانشون، مرغ شکم پر را به عنوان خوراک ویژه میپختن.
جشن مهرگان در شعر فارسی
یکی از منابعی که آیینۀ تمام و کمال از هویت و فرهنگمون میتونه باشه، و می تونیم تاریخ فرهنگی و اجتماعی رو در اون ببینیم، شعر هست که بهتر از نثر در ذهن مخاطب مینشست و میتونست سینه به سینه نقل بشه و به دست آیندگان برسه.
طبق داستانهای کهن، فردوسی در شاهنامه، روز مهرگان را روزی که فریدون بر تخت پادشاهی نشست نام برده اما بیشتر مورخان، روز پیروزی فریدون و اسارت ضحاک در کوه دماوند را روز مهرگان میدونن.
فردوسی در شاهنامه به پیدایش این جشن در دوران پادشاهی فریدون این چنین اشاره کرده:
فریدون چو شد بر جهان کامکار/ ندانست جز خویشتن شهریار
به رسم کیان تاج و تخت مهی/ بیاراست با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته سر مهر ماه/ به سر برنهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی/ گرفتند هر کس ره بخردی
دل از داوریها بپرداختند/ به آیین، یکی، جشن نو ساختند
نشستند فرزانگان، شادکام/ گرفتند هر یک ز یاقوت، جام
می روشن و چهرۀ شاه نـَو/ جهان نو ز داد از سرِ ماه نـَو
بفرمود تا آتش افروختند/ همه عنبر و زعفران سوختند
پرستیدن مهرگان دین اوست/ تنآسانی و خوردن آیین اوست
کنون یادگارست از و ماه مهر/ به کوش و به رنج ایچ منمای چهر
مسعود سعد سلمان هم در مورد این جشن بزرگ شعر سروده:
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان/ مهر بفزا ای نگار ماه چهر مهربان
مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر/ مهربانی کن به روز مهر و جشن مهرگان
جام را چون لاله گردان از نبید باده رنگ/ وندر آن منگر که لاله نیست اندر بوستان
کاین جهان را ناگهان از خرمی امروز کرد/ بوستان نو شکفته عدل سلطان جهان
منوچهری دامغانی هم سروده:
شاد باشید که جشن مهرگان آمد/ بانگ و آوایِ دَرایِ کاروان آمد کاروان
مهرگان از خَزران آمد/ یا ز اقصای بلاد چینستان آمد
نا از این آمد، بالله نه از آن آمد/ که ز فردوس برین وز آسمان آمد
مهرگان آمد، هان در بگشاییدش/ اندر آرید و تواضع بنماییدش
از غبار راه ایدر بزداییدش/ بنشانید و به لب خرد نجاییدش
خوب دارید و فرمان بستاییدش/ هرزمان خدمت لختی بفزاییدش
رودکی هم دربارۀ این جشن باستانی سروده:
ملکا جشن مهرگان آمد/ جشن شاهان و خسروان آمد
جز به جای ملهم و خرگاه/ بدل باغ و بوستان آمد
مورد برجای سوسن آمد باز/ می بر جای ارغوان آمد
تو جوانمرد و دولت تو جوان/ می بر بخت تو جوان آمد